یکى از مهمترین و لازمترین امور زندگى یک مؤمن ارتباط برقرار کردن با خدا از طریق دعا و نیایش است در زندگى اولیاء خدا دعا جایگاه اساسى و ویژه دارد و بخش مهمى از بهترین اوقات آنها اختصاص به دعا و نیایش دارد.
در قسمت دعا، انبوهى از دعاهایى که از ناحیه مقدس حضرت زهرا علیهاالسلام رسیده فهرست‏وار نقل کردیم. اما یکى از مسائل دیگر در مورد دعا رعایت آداب دعا از جمله زمان دعا است. اولیاء خدا مترصد اوقات بودند و بهترین زمانها را براى دعا انتخاب مى‏نمودند در اینجا به روایتى مى‏پردازیم که یکى از اوقات مناسب براى دعا را فاطمه زهرا علیهاالسلام به ما در قول و عمل معرفى مى‏کنند.
قالت فاطمه الزهرا علیهاالسلام:
سمعت النبى صلى اللَّه علیه و آله، ان فى الجمعة لساعة لا یراقبها رجل مسلم یسال اللَّه عز و جل فیها خیرا الا اعطاه ایاه قالت فقلت: یا رسول‏اللَّه اى ساعة هى؟ قال اذا تدلى نصف عین الشمس للغروب قال و کانت فاطمة علیهاالسلام تقول لغلامها: اصعد على الضراب فاذا رایت نصف عین الشمس قد تدلى للغروب فاعلمنى حتى ادعو. (1)
(فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏فرماید: از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شنیدم، در روز جمعه ساعتى است که هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده که حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد مگر آنکه حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمه علیهاالسلام مى‏گوید عرض کردم یا رسول‏اللَّه آن چه ساعتى است؟ فرمود: آن هنگامى است که نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه به غلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا کنم.)

  1ـ کوثر ولایت/ ح 88/ ص 51

دسته ها :
جمعه ششم 10 1387
خطبتها علیهاالسلام فی مرضها لنساء المهاجرین والانصار قال سوید بن غفلة: لمّا مرضت فاطمة علیهاالسلام المرضة الّتی توفّیت فیها، دخلت علیها نساء المهاجرین و الانصار یعدنها، فقلن لها: کیف أصبحت من علّتک یا ابنة رسول‏اللَّه؟
فحمدت اللَّه و صلّت على أبیها، ثم قالت:


خطبه آن حضرت در بیماریش براى زنان مهاجرین و انصار
سوید بن غفله گوید: هنگامى که حضرت فاطمه علیهاالسلام بیمار شد، به همان بیمارى که در اثر آن از دنیا رفت، زنان مهاجرین و انصار به عیادت ایشان آمده و گفتند: اى دختر پیامبر خدا با این بیمارى حالت چطور است؟
آن حضرت حمد و سپاس الهى را گفته و برپدرش درود فرستاد و فرمود:
اَصْبَحْتُ وَاللَّهِ عائِفَةً لِدُنْیا کُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ، وَ سَئِمْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ، فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ اللَّعْبِ بَعْدَ الْجِدِّ، وَ قَرْعِ الصَّفاةِ وَ صَدْعِ الْقَناةِ، وَ خَطَلِ الْاراءِ وَ زَلَلِ الْاَهْواءِ، وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ اَنْفُسُهُمْ اَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ، وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ، لا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدَتْهُمْ رِبْقَتُها وَ حَمَّلَتْهُمْ اَوْقَتُها، وَ شَنَّنَتْ عَلَیْهِمْ عارَتُها، فَجِدْعاً وَ عَقْراً وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ.
وَ یْحَهُمْ اَنَّى زَحْزِحُوها عَنْ رَواسِی الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدِّلالَةِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْاَمینِ وَ الطِّبّینِ بِاُمُورِالدُّنْیا وَ الدّینِ، اَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ، وَ مَا الَّذى نَقِمُوا مِنْ اَبِی‏الْحَسَنِ عَلَیْهِ‏السَّلامُ، نَقِمُوا وَاللَّهِ مِنْهُ نَکیرَ سَیْفِهِ، وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ لِحَتْفِهِ، وَ شِدَّةَ وَ طْأَتِهِ، وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ فی ذاتِ اللَّهِ.
وَ تَا للَّهِ لَوْ مالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللاَّئِحَةِ، وَ زالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْواضِحَةِ لَرَدَّهُمْ اِلَیْها وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْها،وَ لَسارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً، لایَکْلَمُ خُشاشُهُ، وَ لا یَکِلُّ سائِرُهُ، وَ لا یَمِلُّ راکِبُهُ، وَ لَاَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمیراً صافِیاً رَوِیّاً، تَطْفَحُ ضِفَّتاهُ وَ لا یَتَرَنَّقُ جانِباهُ، وَ لَاَ صْدَرَهُمْ بِطاناً وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ اِعْلاناً.


بخدا سوگند صبح کردم در حالى که نسبت به دنیاى شما بى‏میل و نسبت به مردان شما ناراحتم، آنان را از دهان خویش بدور افکنده، و بعد از شناخت حالشان به آنان بغض ورزیدم، پس چه زشت است کندى شمشیرها و سستى بعد از تلاش و سر بر سنگ خارا زدن، و شکاف نیزه‏ها وفساد آراء و انحراف انگیزه‏ها، و چه زشت است ذخیره‏هائى که پیش فرستادند، و خداوند بر آنان خشم گرفته و در عذاب جاودانه خواهند بود، بدون شک مسئولیت این عمل بعهده ایشان بود و سنگینى آن بدوششان است، و ننگ و عارش دامنگیرشان مى‏گردد، پس این شتر بینى‏بریده و زخم‏خورده باشد، و گروه ستمکاران از رحمت الهى بدورند.
واى بر آنان، چگونه خلافت را از مواضع ثابت و بنیانهاى نبوت و ارشاد، و محل هبوط جبرئیل، و آگاهان به امور دین و دنیا دور ساختند، آگاه باشید که این زیان بزرگى است، و چه عیبى از على علیه‏السلام گرفتند، بخدا سوگند عیب او شمشیر براّنش، و بى‏اعتنائى به مرگ، و شدّت برخوردش، و عقوبت دردناکش، و اینکه غضبش در راه رضاى الهى بود.
بخدا سوگند اگر از راه روشن بدور رفته، و از پذیرش طریق مستقیم کناره مى‏گرفتند، آنان را بسوى آن آورده و بر آن وامى‏داشت، و به سهولت براهشان مى‏برد، و این شتر را سالم به مقصد مى‏رساند، که راهبرش را دچار زحمت نکند و سواره‏اش را ملول نگرداند، و آنان را به محل آب خوردنى مى‏رساند، که آبش صاف و فراوان بوده و از آن لبریز باشد و هرگز کدر نگردد، و ایشان را از آنجا سیراب بیرون مى‏آورد، و در پنهان و آشکار برایشان ناصح بود.
وَ لَمْ یَکُنْ یَتَحَلَّى مِنَ الدُّنْیا بِطائِلٍ، وَ لا یَحْظی مِنْها بِنائِلٍ، غَیْرَ رَىِّ النَّاهِلِ وَ شَبْعَةِ الْکافِلِ، وَ لَبانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْکاذِبِ.
وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات ٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ، وَ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزینَ.
اَلا هَلُمَّ فَاسْمَعْ، وَ ما عِشْتَ اَراکَ الدَّهْرَ عَجَباً، وَ اِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ، لَیْتَ شِعْرى اِلى اَىِّ سِنادٍ اسْتَنَدوُا، وَ اِلى اَىِّ عِمادٍ اِعْتَمَدُوا، وَ بِاَیَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّکُوا، وَ عَلی اَیَّةِ ذُرِّیَّةٍ اَقْدَمُوا وَاحْتَنَکُوا؟ لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشیرُ، وَبِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً.
اِسْتَبْدَلوُا وَاللَّهِ الذَّنابی بِالْقَوادِمِ، وَالْعَجُزَ بِالْکاهِلِ، فَرَغْماً لِمُعاطِسِ قَوْمٍ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ، وَیْحَهُمْ اَفَمَنْ یَهْدى اِلى الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ یُتَّبَعَ اَمَّنْ لاَیهِدّى اِلاَّ اَنْ یُهْدى، فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ.


اگر او در محل خلافت مى‏نشست هرگز ثروت دنیوى براى خود قرار نمى‏داد، و از آن بهره فراوانى برنمى‏داشت، جز به اندازه فرونشاندن تشنگى و رفع گرسنگى، و به ایشان مى‏شناساند تا بین زاهد و دنیاپرست، و راستگو و دروغگو تشخیص دهند. و اگر ملّتها ایمان آورده و تقوى پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنان فرومى‏ریختیم، ولکن آیات الهى را تکذیب کردند و از اینرو آنان را در برابر آنچه انجام دادند گرفتار ساختیم، و کسانى که از این گروه ستم نمودند نتایج زشتى کارشان بزودى دامنگیرشان شده و هرگز بر ما غالب و پیروز نخواهند شد.
آگاه باش، بیا و بشنو، هرچه زندگى کنى روزگار عجائبى را بتو نشان خواهد داد، و اگر تعجب کنى، گفتار اینان تعجب‏آور است، اى کاش مى‏دانستم که به چه پناهگاهى پناهنده شده، و به کدام ستونى تکیه داده، و بر کدام فرزندانى تجاوز نموده و استیلا جسته‏اند؟ چه بد رهبر و دوستى را انتخاب کرده‏اند، و براى ستمکاران بد بدلى است.
بخدا سوگند، بجاى پرهاى بزرگ، روى بال دم را انتخاب، و بجاى پشت، دم را برگزیدند، ذلیل گردد قومى که مى‏پندارد با این اعمال کار خوبى انجام داده است، بدانید که اینان فاسدند اما نمى‏دانند، واى بر اینان، آیا کسى که هدایت یافته سزاوار پیروى است، یا کسى که هدایت نیافته و نیازمند هدایت است، واى بر شما چگونه حکم مى‏کنید.

اَما لَعَمْرى لَقَدْ لَقَحَتْ، فَنَظِرَةٌ رَیْثَما تُنْتِجُ ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلْاَ الْقَعْبِ دَماً عَبیطاً وَ ذِعافاً مُبیداً، هُنالِکَ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ یَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَّ الْاَوَّلُونَ، ثُمَّ طیبُوا عَنْ دُنْیاکُمْ اَنْفُساً وَاطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جاشاً، وَ اَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارمٍ وَ سَطْوَةٍ مَعْتَدٍ غاشِمٍ، وَ بِهَرَجٍ شامِلٍ، وَ اسْتِبْدادٍ مِنَ الظَّالِمینَ، یَدَعُ فَیْئَکُمْ زَهیداً، وَ جَمْعَکُمْ حَصیداً، فَیا حَسْرَتا لَکُمْ، وَ اَنَّى بِکُمْ وَ قَدْ عُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ، اَنُلْزِمُکُمُوها وَ اَنْتُمْ لَها کارِهُونَ.
قال سوید بن غفلة: فأعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهنّ، فجاء الیها قوم من المهاجرین و الانصار معتذرین، و قالوا: یا سیدة النساء لو کان أبوالحسن ذکر لنا هذا الامر قبل أن یبرم العهد و یحکم العقد لما عدلنا عنه الى غیره.
فقالت علیهاالسلام: اِلَیْکُمْ عَنّى، فَلا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذیرِکُمْ، وَ لا اَمْرَ بَعْدَ تَقْصیرِکُمْ.


بجان خودم سوگند، نطفه این فساد بسته شد، در انتظار باشید تا این مرض فساد در پیکر جامعه منتشر شود، آنگاه از پستان شیر خون تازه و زهرى هلاک‏کننده بدوشید، در اینجاست که رهپیمایان راه باطل زیانکار شده، و آیندگان عاقبت اعمال گذشتگان را مى‏یابند، آنگاه جانتان با دنیایتان، و قلبتان با فتنه‏ها آرام مى‏گیرد، و بشارت باد شما را به شمشیرهاى کشیده و حمله متجاوز ستمکار، و به هرج و مرج عمومى و استبداد زورگویان، که حقوقتان را اندک داده و اجتماع شما را بوسیله شمشیرهایش درو خواهد کرد، پس حسرت بر شما باد که کارتان به کجا مى‏رسد، آیا من مى‏توانم شما را به کارى وادارم که از آن روى گردانید.
سوید بن غفله گوید: زنان سخنان آن حضرت را براى شوهرانشان بازگو کردند، گروهى از مهاجرین و انصار براى عذرخواهى نزد ایشان آمده و گفتند: اى سرور زنان، اگر حضرت على علیه‏السلام این مطالب را قبل از بیعت با ابوبکر برایمان مى‏گفت کسى را بر او ترجیح نمى‏دادیم. آن حضرت فرمود: از نزدم دور شوید، بعد از ارتکاب گناه و سهل‏انگارى، عذرخواهى براى شما مفهومى ندارد.

  لم یوجد هامشاَ.

(بر گرفته از مرکز اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام)
دسته ها :
جمعه پانزدهم 9 1387
 

مقدمه

گرچه پرداختن به موضوع اهل‏بیت عصمت و طهارت‏علیهم السلام - که حضرت فاطمه نیز از آنانست - امرى شایسته و مطلوب است اما باید پذیرفت که نمى‏توانیم در مقام شناساندن آن چهره‏هاى بى‏نظیر قرار گیریم چرا که آنان کلمات خدایند و از کمالات نامتناهى برخوردارند؛ کمالاتى که تنها بندگان «مُخْلَص» به آنها آراسته‏اند و دیگر انسان‏ها از حدود و حقیقت آن به خوبى آگاه نیستند و به علاوه - جداى از ناتوانى طبیعى ما - وجود مقدّس معصومان‏علیهم السلام هیچ‏گاه نیازمند بیان و بنان ما در ذکر فضیلت و مدیحت نمى‏باشند، بلکه این ما هستیم که علل و انگیزه‏هاى گوناگونى ممکن است در شکل دهى نیاز ما به معصومان‏علیهم السلام مؤثّر باشد.

با مطالعه در قرآن کریم معلوم مى‏شود که وجود مقدس حضرت زهراعلیها السلام در پیشگاه خداوند از منزلت ممتازى برخوردار است، چنانکه نزول بسیارى از آیات قرآن در شأن آن حضرت، شاهد این مدّعاست

روشن است که شایسته‏ترین و مطلوب‏ترین سخنى که درباره حضرت فاطمه‏علیها السلام و دیگر معصومان گفته مى‏شود سخنى است که از ناحیه ذات اقدس الهى بیان شده باشد؛ چرا که او حکیم على‏الاطلاق است و کلام او در افق حکمت اوست. بنابراین، هر آنچه را که در این موضوع نیاز باشد، به خوبى مى‏شناسد و آن را با بى‏نیازى خود به نحو شایسته بر طرف مى‏سازد.

و نیز بدیهى است که سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و اهل بیت او، بعد از کلام خداوند، از مکانت و مرتبت ویژه‏اى برخوردار است؛ چرا که آن سخنان نیز در امتداد انگیزه و اهدافى است که حکمت الهى همان را اقتضا مى‏کند.

با مطالعه در قرآن کریم معلوم مى‏شود که وجود مقدس حضرت زهراعلیها السلام در پیشگاه خداوند از منزلت ممتازى برخوردار است، چنانکه نزول بسیارى از آیات قرآن در شأن آن حضرت، شاهد این مدّعاست.

اینک فرصت را مغتنم شمرده و به طور مختصر به فضیلت‏هاى قرآنى حضرت فاطمه‏علیها السلام اشاره مى‏کنیم:

فاطمه و اهل بیت‏علیهم السلام‏

فاطمه در کنار على، حسن و حسین‏علیهم السلام مراد و مقصود خداوند از «اهل‏البیت» در آیه تطهیر مى‏باشد: «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل‏البیت و یطهرّکم تطهیراً».1 بنابراین به مقتضاى آیه فوق، فاطمه‏علیها السلام از «اهل بیت» محسوب مى‏شود و خداوند خواسته تا آنان را از هرگونه پلیدى و آلودگى پاکیزه نماید.

فرزندان فاطمه‏علیها السلام‏

فرزندان فاطمه‏علیها السلام پیشوایان معصوم‏اند که به امر الهى، عهده‏دار هدایت بندگان خدا مى‏باشند. مفسّران گفته‏اند: آیه شریفه «و جعلنا منهم ائمّة یهدون بأمرنا لمّا صبروا...»2 درباره فرزندان فاطمه‏علیها السلام نازل شده است.3

همه مفسّرانى که آیه «فمن حاجّک فیه من بعد ماجاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم نسائنا و نساءکم...»12 را مورد تفسیر قرار داده‏اند، تصریح یا اشاره نموده‏اند به اینکه مراد از «نسائنا» حضرت فاطمه‏علیها السلام است.

 

فاطمه‏علیها السلام از «ذوى القربى»

بعد از نزول آیه «... و آت ذوى القربى حقّه...»4 پیامبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم فاطمه‏علیها السلام را فراخواند و فدک را به او بخشید و فرمود: «بخشیدن فدک به فاطمه‏علیها السلام امرى الهى بود.»5

فاطمه؛ کوثر محمّدصلى الله علیه وآله وسلم‏

کوثر یک معناى جامع و وسیع دارد و آن «خیر کثیر و فراوان» است و مصادیق آن زیاد است. اما بسیارى از بزرگان علماى شیعه و اهل‏سنّت، یکى از روشن‏ترین مصادیق آن را وجود مبارک فاطمه زهراعلیها السلام دانسته‏اند. در شأن نزول سوره کوثر آمده است:

مشرکان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم را متّهم کردند که فاقد نسل است. قرآن ضمن نفى سخن آنها، مى‏گوید: «ما به تو کوثر دادیم.» از این تعبیر استفاده مى‏شود که این خیر کثیر همان فاطمه زهراعلیها السلام است. نسل و ذریّه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به وسیله همین دختر گرامى در جهان انتشار یافت؛ نسلى که علاوه بر اینکه فرزندان جسمانى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم بودند، آیین و ارزش‏هاى اسلام را حفظ کردند.

مفسّران یادآور شده‏اند: اینکه این سوره خبر مى‏دهد که پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم بى‏فرزند نخواهد بود و نسل و دودمان او فراوان در جهان وجود خواهد داشت، یکى از جهت‏هاى اعجاز قرآن محسوب مى‏شود.6

فاطمه‏علیها السلام و مهر پدر

پیامبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم به مدّت شش ماه و به قولى نه ماه، هرگاه براى خواندن نماز صبح به مسجد مى‏رفت، در کنار خانه فاطمه و على‏علیهما السلام توقّف مى‏کرد و مى‏فرمود: «الصّلاة اهل البیت انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل‏البیت و یطهّرکم تطهیراً»7 بدین ترتیب، فاطمه‏علیها السلام که از اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم محسوب مى‏شود، براى اقامه نماز که مظهر عبودیت و بندگى خداوند است، مورد خطاب لطف‏آمیز پیامبرگرامى قرار مى‏گیرد.

بعد از نزول آیه «... و آت ذوى القربى حقّه...»4 پیامبراکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم فاطمه‏علیها السلام را فراخواند و فدک را به او بخشید و فرمود: «بخشیدن فدک به فاطمه‏علیها السلام امرى الهى بود.»5

فاطمه‏علیها السلام و نور خداونددر ذیل آیه شریفه «اللّه نورالسّموات والأرض مثل نوره کمشکوة...»8 روایت شده است: «مراد از مشکوة، حضرت فاطمه‏علیها السلام است.» بنابراین نور خداوند به وجود مقدّس آن حضرت تشبیه شده است.

فاطمه‏علیها السلام و لیلةالقدر

روایاتى از امام صادق‏علیه السلام و دیگر امامان نقل شده است که به حسب آنها، «لیلة» در سوره «قدر» به حضرت فاطمه‏علیها السلام تأویل شده است و در آن روایات، «قدر» به معناى خدا دانسته شد و لذا گفته‏اند: «هر کس فاطمه را آن چنان که حقّ اوست، بشناسد، در حقیقت «لیلةالقدر» را درک کرده است.»9

فاطمه‏علیها السلام و بانوان جهان‏

در روایتى عبارت «فى زجاجة کانّها کوکب درّى...»10 به وجود بزرگوار صدّیقه کبرى فاطمه زهراعلیها السلام تأویل شده و به حسب آن روایت، ایشان مانند ستاره‏اى درخشان در میان بانوان جهان است.11 به همین جهت است که وقتى شخصى از پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم پرسید که: مریم با فضیلت‏تر است یا فاطمه؟ آن حضرت نخست در پاسخ سکوت نمود تا آنکه آن شخص بار دیگر سؤال کرد: یا رسول اللّه! فاطمه افضل است یا مریم؟ پیامبرگرامى در پاسخ فرمود: «فاطمه در دنیا و آخرت بافضیلت‏تر است.» و در روایتى نیز آمده است که: «برترین زنان جهان چهار تن هستند: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه‏علیهم السلام، اما فاطمه برترین آنهاست.» و در روایتى دیگر آمده است: «مریم برگزیده زنان عصر خود، اما فاطمه برگزیده زنان همه زمانها است.»

فاطمه‏علیها السلام در مباهله‏

همه مفسّرانى که آیه «فمن حاجّک فیه من بعد ماجاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم نسائنا و نساءکم...»12 را مورد تفسیر قرار داده‏اند، تصریح یا اشاره نموده‏اند به اینکه مراد از «نسائنا» حضرت فاطمه‏علیها السلام است

 

پى‏نوشت‏ها:

1. احزاب / 33.

2. سجده / 24.

3. شواهد التنزیل، حاکم حسکانى، ص 583؛ ذیل آیه.

4. اسراء / 23.

5. تفسیرفرات کوفى، ص 118 و 119.

6. تفسیر نمونه، ج 27، ذیل سوره کوثر.

7. احزاب / 33.

8. تفسیر نمونه، ج 27، ذیل سوره کوثر.

9. تفسیر قمى، ج 1، ص 103.

10. نور / 35.

11. همان.

12. آل عمران / 63.

---------------------------------------------------------

منبع:

فصلنامه کوثر، شماره58

دسته ها :
چهارشنبه سیزدهم 9 1387

 

یا علی رفتم بقیع اما چه سود

هرچه گشتم فاطمه آنجا نبود

یا علی قبر پرستویت کجاست

ان گل صدبرگ خوشبویت کجاست

هرچه باشد من نمک پرورده ام

دل به عشق فاطمه خوش کرده ام

حج من بی فاطمه بی حاصل است

فاطمه حلال صدها مشکل است

من طواف سنگ کردم دل کجاست

راه پیمودم پس منزل کجاست

کعبه بی فاطمه مشتی گل است

قبر زهرا کعبه اهل دل است

(بر گرفته از وبلاگ گل یاس)

دسته ها :
چهارشنبه سیزدهم 9 1387

 حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمودند: «إنّ السعید، کلّ السعید، حق السعید من أحب علیاً(ع) فی حیاته و بعد موته» (همانا سعادتمند به معنای کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.)

مجمع‌ الزوائد، علامه‌ هیثمى‌، ج‌ 9 ، ص‌ 132.

دسته ها :
يکشنبه دهم 9 1387

                     

یکی از شیعیان حافظه اش کم بود تا اینکه شنید اگر کسی به بی بی دوعالم  فاطمه ی زهرا سلام الله علیها متوسل شود حاجتش روا می گردد.خیلی  کوشش کرد وتوسلات فراوانی رابه عمل آورد وختم ها ودعا ها کرد تا  اینکه یک شب در عالم رویا به محضر مقدس بی بی دوعالم رسیدکه پشت یک پرده می باشد وبه آن مرد خطاب فرمود: ای مرد چه حاجتی داری؟ عرض کرد:بی بی جان راجع به کمی حافظه ام به شما شکایت می کنم ورفع  آن را از شما خواهانم. 

حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها فرمود: بعد از این با آب سرد  وضو نگیر زیرا پیشانی تو متالم است وباعث می شود که حافظه ی تو کم  گردد. از خواب بیدار شد وبه دستور حضرت عمل کرد وخوب گردید. 
کرامات فاطمیه/علی میر خلف زاده    ص68
دسته ها :
جمعه هشتم 9 1387
X