اهانت عمر به فاطمه سلام الله علیها در منابع اهل سنتآن گاه افرادیبه قیافه انسانواز امت او با یادگار او چنین رفتارکردند ... انسان تعجب می کند که چطور اصحاب پیامبر علیه السلام ساکت ماندند حتما به دستور علی علیه السلامرعایت مصالح امتاسلامی را نمودندوگرنه چطور ممکن است که جلوی چشم هماناصحابکه مخاطب پیامبرعلیه السلام در غدیر خم وموارد بی شمار دیگر بوده اند این همه فجایعرخ دهد بیان این فجایع فقط در تاریخ شیعه نیست اهل سنت هم بسیاری از فجایع رانقل کرده اند.ابن حجر عسقلانی در ترجمه احمد بن محمد بن سری نقل می کند که(ان عمر رفث فاطمه حتی اسقطت محسنا)عمر با لگد به سینه فاطمه سلام الله علیها کوبید تا محسن را سقط کرد(لسان المیزان1/268).شهرستانی در ملل ونحل ج 1 ص57 از نظام نقل می کند(ان عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتی القت الجنین من بطنها وکان یصیح احرقوا دارها بمن فیها)عمر روز بیعت شکم فاطمه سلام الله علیها را کوبید که طفلش را ساقط کرد عمر همچنین در آن روز فریاد میزد که خانه فاطمه سلام الله علیهارا با همه کسانی کهدر آنهستند آتش بزنید.صلاح الدین صفدی شافعی متوفی 764 نیز از نظام نقل می کند که(ان عمر ضرب بطن فاطمه یوم البیعه حتی القت المحسن من بطنها)عمر در روز بیعت بر شکم فاطمه سلام الله علیها کوبید که محسن را اسقاط نمود.(الوافی بالوفیات5/347)وهمچنین به کتاب (المختصر فی اخبار البشر)تالیف ابن ایوب شافعی ج1 ص156 ط بیروت رجوع کنید ونیز به کتاب (المصنف) ج7ص432 تالیف ابوبکر بن محمد بن عثمان ونیز شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص45 و56 وکتاب (السقیفه والخلافه) تالیف عبد الفتاح عبد المقصود ص14 وکتاب (الملل والنحل) تالیف شهرستانی ج1 ص75 ط بیروت و(مروج الذهب) تالیف مورخ امین (مسعودی)ج3 ص68 و(تاریخ یعقوبی)ج2 ص126 ط بیروت وکتاب (المعارف) تالیف ابن قتیبه ص210و (الامامه والسیاسه) تالیف او ص12 و...از این مدارک وغیر آن به خوبی معلوم میشود که همه ی این کار ها هم به دستور ابو بکر بوده است. ابن قتیبه در آن جا پس ازآن جریان می گوید: فاطمه به ابو بکر گفت: به خدا قسم در هر نمازی که می خوانم به تونفرین می کنم.اساسا چه کسی جرئت داشت که بدون خواست حکومت به چنین کار مهمی دست بزند؟(بر گرفته از کتاب لولا فاطمه _ایت الله گرامی)
لحظات آخر عمر فاطمه سلام الله علیهاَحضرت فاطمه سلام الله علیها بیماریش شدید شد وچهل روزدر آن بیماری زیست تا وفات نمود .وقتی حالت احتضار را احساس کرد ام ایمن واسما بنت عمیس رابخواند وکسی را دنبال علی فرستاد واو را حاضر نمود وبه آن حضرت چنین گفت :عموزاده ام من رفتنی هستم.من حالت خود را می دانم بدون شک در ساعت های آینده به پدرم ملحق می شوم. مطالبی در دل دارم وتو را به آن ها وصیت می کنم . حضرت علی علیه السلام فرمود :ای دختر پیامبر خداهر چه می خواهی وصیت کن.حضرت علی علیه السلام نزد سر فاطمه نشست و دیگران را از اطاق بیرون کرد.سپس حضرت فاطمه سلام الله علیها گفت :عموزاده ام هرگز مرا دروغگو ویا خائننیافتی وهرگز با تومخالفت نکردم.حضرت علی علیه السلام گفت :پناه به خدا به خداوند قسمتو آگاه تر ونیکوکارتر وبا تقوا تر از این هستی که من تورا توبیخبه مخالفت کنم. جدایی تو ازمن وفقدان تو بسیار برمن سخت است. لیکن چه چاره توان کرد؟ خداوند مصیبت پیامبر را برمن تجدید نمودرفتن تو مصیبت بسیار بزرگ است(انا لله وانا الیه راجعون) چه مصیبت فجیع ودردناک و کوبنده ای به خدا قسم این مصبیتی است که هرگز تسلیم نمی یابم .آن گاه ساعتی هر دو گریستند. علی سر زهرا را گرفته به سینه چسبانید وآن گاه گفت : به هر چه خواهی وصیت کن که حتما مرا عامل به آن خواهییافت هر چه بگویی عمل می کنم وامر تورا بر امر خویش مقدم می دارم .حضرت فاطمه سلام الله علیهاگفت:عمو زاده ام خداوند ترا از جانب من بهترین پاداش دهد وصیت می کنم که پس از از من دختر امامهرا بگیری که همچون من از فرزندانم نگه داری می کند بالاخره مردان نیاز به زن دارند .سپس ادامه داد: عمو زاده امترا وصیت می کنم که برایم تابوتی فراهم کنی . دیدم که فرشتگان نقش آن را نشانم دادند.حضرت علی علیه السلام فرمود: برایم توضیح بده واو توضیح داد. که حضرت همان طور تابوت رابرای حضرت فاطمه سلام الله علیها تهیه نمود.اولین تابوتیکه در روی کره زمین ساخته شد همان بود( با اینکه جز تنیمعدودکسانی در تشییع آنحضرت نبودند ولی نمی خواست که حتی پس از فوتش کسی حجم جنازه اش را ببیند وشاید جهات دیگری هم بوده است) سپس ادامه داد : وصیت میکنم که حتی یک نفر از آن ها که بر من ستم داشتند وحق مرا گرفتند بر جنازه ام حاضر نشوند .آنها دشمنان من ورسول خدا هستند وجدا مانع شوید کهیکی از آنها وپیروانشان بر من نماز بگذارند و مرا در شب به خاک بسپار آن گاه که چشمها در خوابند.آن گاه وفات نمود.(بر گرفته از کتاب لولا فاطمه(ص) آیت الله گرامی)